محل تبلیغات شما

خداروشکر مسافرای کربلا بسلامتی بر گشتن و دوشنبه ی فرداش شام دعوت کردیم خواهر و برادر اینا رو. تلویزان هم ستایش دیدن بعد از شام. راحیل یازداه ماهش تموم شد. بعد تا صبح بیدار بودم و به آقا سپهر پیام دادم تا صبح و پرسش و پاسخ تلگرامی انجام دادیم و کلیپ از توهم تا واقیت رو برام فرستاد و دوباره دیدمش. بعد صبحانه خوابیدم تا ناهار. بعدش جواب درخواستی که از استاد دهقان یاد گرفته بودم رو از آقا سپهر گرفتم قبل ناهار خوردن. بعد آقای کاظمی اومدن و پکیج رو درست کردن و خونه گرم شد. بعد غروب رفتم دوش گرفتم و حمام رو شستم کلا" و تمیز. بعد نماز خوندم و شام و بعدش سه روز هم برا اظهار نامه مالیاتی و بخشودگی ۱۰۰ جریمه هارو گفتگوی ویژه گفت. بعد یکم نصیحت شدم که خواب شب بهتره و موبایل رو برداشتم و چکاب فرکانسی انجام دادم و ۵ ماه مونده تا سال جدید. برنامه هامو لیست کردم و تو سایت عباسمنش، آنیتا مورجانی رو جستجو کردم. یاد اشک شوق ۹۶ افتادم و اشک و مناجات امیرالمومنین علی علیه السلام با چاه آب. ساعت ۶ هم مامان توضیح میداد به آقاجان که تو این ۱۰ روزی که کربلا بودی ما ۲بار ساندویچ خوردیم و بقیه شو اکثرا" سالم و صحبت از استانبولی شد و برکت و من تو اون حال خودم خندم گرفته بود و میخندیدن حسابی. بعد هم شربت عسل و لیمو ترش خوردم و ابرا آفتابی شدن و الانم در خدمت شمام که مامان اومد گفت برنامه خوابت بهم ریخت و نصیحت صبح

بنویس تا قدردان باشی

۳۰ مهر مثل خیلی از روزها

روزای سخت نبودن با تو

رو ,هم ,صبح ,شام ,تو ,یاد ,شد بعد ,تا صبح ,آقا سپهر ,و اشک ,افتادم و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها